به مناسبت ولن تاین که هر روز به اون نزدیکتر میشیم

راستشو بخواهید این رو یکی از دوستانم برام میل کرد دیدم قشنگه و  اگه سخت نگیریم میشه با عنوان یه بهونه قرارش داد که یاد آور بشیم ولن تاین نزدیکه!!!!!!!!!!!!

راستی  حواست هست ولن تاین کیه ؟؟

مرد و زن جوانی سوار بر موتور در دل شب می راندند. آنها عاشقانه یکدیگر را دوست داشتند.

زن جوان: یواش تر برو, من می ترسم.

مرد جوان: نه, اینجوری خیلی بهتره.

زن جوان: خواهش میکنم, من خیلی می ترسم.

مرد جوان: خوب, اما اول باید بگی که دوستم داری.

زن جوان: دوستت دارم, حالا میشه یواش تر برونی.

مرد جوان: منو محکم بگیر.

زن جوان: خوب حالا میشه یواش تر بری.

مرد جوان: باشه به شرط اینکه کلاه کاسکت منو برداری و روی سر خودت بذاری, آخه نمیتونم راحت برونم. اذیتم میکنه.

روز بعد واقعه ای در روزنامه ثبت شده بود. برخورد موتور سیکلت با ساختمان حادثه آفرید. در این سانحه که به دلیل بریدن ترمز موتورسیکلت رخ داد, یکی از دو سرنشین زنده ماند و دیگری درگذشت. مرد جوان از خالی شدن ترمز آگاهی یافته بود. پس بدون اینکه زن جوان را مطلع کند با ترفندی کلاه کاسکت را بر سر او گذاشت و خواست تا برای آخرین بار دوستت دارم را از زبان او بشنود و خودش رفت تا او زنده بماند.

دمی می آید و بازدمی میرود. اما زندگی غیر از این است و ارزش آن در لحظاتی تجلی می یابد که نفس آدمی را می برد.

نظرات 4 + ارسال نظر
زیم 1384/11/27 ساعت 09:29 http://zim.blogsky.co

واقعان قشنگ بود البته اگه ار خودت باشه به منم یه سر بزن

مینا 1385/11/22 ساعت 18:50

in majara vaghean dard nak bod vali aya vaghean haghighat dare??????????????

مینا 1385/11/22 ساعت 18:51

man hamon mina hastam mikhastam begamage momkene javabe soalamo baram off bezarin
mamnon misham

مینا 1386/11/14 ساعت 15:00

سلام من تازه امروز اولین باریه که اومدم از داستانت واقعا خوشم اومد کاش همه مردا ارزش عشق میدونستن یعنی واقعا همچین مردایی پیدا میشن اگه دوست داشتی بهم میل بزن خوشحال میشم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد