واژه زن

سلام دوستان داشتم  Emailرو چک می کردم که به واژه فر هنگ زنانه رسیدم که فکر کردم می تونه چیز جالبی باشه

جالبم بود

اما واقعا نظر دادن داره کو تاهی نکنید نظر بدید

فرهنگ اصطلاحات یک زن

 

برزن: ریشه تاریخی کلمه زن، بر + زن، زن برتر، زن برتر از مرد، هر زنی.

راهزن: راننده ای که مونث باشد (مثال : راهزن کامیون، راهزن اتوبوس، راهزن وانت، راهزن تاکسی، راهزن موتور؛ راهزن الاغ)

ظنین: در متون تاریخی به صورت زنین آمده است، جمع مکسر زن، زنها.

زنجان: سرور، همان زن است به شیوه صمیمانه، چیزی که همه مردها مجبورند بگویند.


نازنین: مرد، نا+زن+این(این یارو که زن نیست)، یک نوع فحش رکیک، عبارتی برای تحقیر جنس دوم .

مرزنگوش: کاربرد خاصی ندارد اما با توجه به ریشه تاریخی آن (مرد + زن + گوش) نتایج زیر برداشت می شود:

1. مردی که به حرف زنش گوش می کند.

2.
زنی که گوش مردش را می کشد
.

3.
مردی که گوش زنش گوشواره می کند.

4. ...

زنگوله: مرد خرفت، هر مردی، یکی از کسانی که زنها به راحتی گولشان می زنند
.

زنبیل: نیروی امنیتی اجتماعات زنانه، زنی که با بیل دفاع می کند، گاهی در معانی زن کشاورز نیز آمده است.

همزن: بدبخت، مردی که همزمان چند زن دارد
.

کف زن: زن کار درست، خانمی که همه را در کف می گذارد.


زنبور: ترجمه تحت الفظی لغات در زبان انگلیسی.


زندان: (به فتح ز)محل اجتماعات بانوان، ردیف اول کلاس
.

زندان انفرادی الکترونیک: پشت میز کامپیوتر حاوی یاهو مسنجر.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد