اولین همایش فین شناسی

اولین گردهمایی فین شناسی که به همت فعالان این امردر تاریخ ۱۷/۹/۸۸  در سالن اجتماعات فرمانداری محقق گردید. به روایت تصویر به همراه توضیح مختصر در مورد هر تصویر.  

 

 

 

 

نمائی از سالن اجتماعات 

 

 

 مجری برنامه در حین اعلان برنامه ها 

 

 

 

استاد احمد سایبانی (نویسنده کتاب فین بندر عباس) در حین سخنرانی 

 

 

 

 

حضور دکتر  مصباح سایبانی  

 

 

 

جناب آقای هنروری عضو فعال فین شناسی 

 

نظرات 15 + ارسال نظر
م.م 1388/09/25 ساعت 12:52

خبر سمت راست هر 2 لینک را بخونید هر کدام خبری جداگانه اند ولی به هم مربوطند
http://www.vatanemrooz.ir/1388/9/10/VatanEmrooz/301/Page/11/Index.htm
http://www.vatanemrooz.ir/1388/9/24/VatanEmrooz/311/Page/11/index.htm


سلام وب جالبی دارید به من هم سر بزنید با تبادل لینک موافقم

سلام
با عکس جدید بروزم

انشاا... به لطف دوستان همایش پر بار و آبرومندی برگذار بشه.جای ما جوانهای فینی نبایدخالی باشه تو این راه .با تشکر از همه دلسوزان از جمله شما .

ابراهیم جلالی 1388/10/23 ساعت 22:13

معرفی کتاب فرهنگ مردم فین و مارم نوشته استاد عبدالحمید ترابی از قلم استاد محمد ذاکری (لاتیدان)

بسم الله الرحمن الرحیم

--------------------------------------------------------------------------------
الحمد لله والصلاة والصلام علی رسول الله امام الذاکرین وعلی اله وصحبه اجمعین وبعد
--------------------------------------------------------------------------------
انسان همیشه در پی دست یافتن به راهیست که سعادت وخوشبختی وی را تامین کند وتردیدی نیست که ارامش دل واطمینان خاطر بخش بزرگی از سعادت هر فردی را در بر میگیرد واکنون بگوئیم ارامش دلرا همان خوشبختی است گزاف نگفته ایم .خداوند در قران یاد خود را وسیله ارامش دل ذکر کرده ومی فرماید (الابذکر الله تطمئن القلوب )اگاه باشید که بیاد خدا دلها ارام میگیرند .سعادت وخوشبختی انسان همواره در معرض تهدید اتی همچون درد ورنجها ودشمنانی از جن وانس قرار دارد .که یکی از وسایل حفظ انسان دربرابر ان تهدیدات پناه بردن به خدای عزوجل باتوسل به خواندن اذکار ودعاهائیست که رسول الله صلی الله علیه وسلم ان را برای اوقات وحالات معینی مقررفرموده اند .منمنتظر حضور سبزت هستم جزاکم الله خیر

باسلام...احسنت به همه سایبانی ها...چهره های ماندگار هرمزگان...

مرسی عکس

درختی که به مومنان درس محبت اموخت چاپ
تاریخ : سه شنبه 13 بهمن 1388
آیا واقعا ما پیامبرمان را دوست داریم؟ آیا دوری از او و دستورات و فرامینش برایمان دردناک است؟ آیا ما از یک تنه‌ی درخت هم کمتریم؟!..

پیامبر خدا (صلی الله علیه وسلم) در مسجدشان قبل از اینکه منبری داشته باشند هنگام ادای خطبه در کنار تنه‌ی درخت خرمائی تکیه می‌دادند تا صحابه ایشانرا بهتر ببینند... وقتی برایشان منبری ساخته شد، ایشان روی منبر رفتند و از تنه درخت دور شدند. همه‌ی یاران رسول خدا (صلی الله علیه وسلم) متوجه شدند که صدای گریه‌ای از تنه درخت برخواست.

پیامبر با شنیدن صدای گریه‌ی درخت ناراحت شده از منبر پائین آمدند و پیش تنه‌ی درخت رفته، با دستان مبارک دست رویش کشیده، به او فرمودند: آیا راضی می‌شوی تو را زیر منبر دفن کنیم و روز قیامت در بهشت با من باشی؟ تنه‌ی درخت با شنیدن این سخن پیامبر راضی شد و از گریه ایستاد...

آیا من و تو ای برادر مسلمان هنگامی که دستوری از پیامبر را از خود دور می‌کنیم، یا بعبارت دیگر پیامبر را از خود می‌رانیم. از آن تنه‌ی بی جان بمراتب بی‌شعورتر نیستیم؟!..

بیا با چنگ زدن به احکام و فرامین و دستورات قرآن و پیامبر خدا (صلی الله علیه وسلم) همیشه با پیامبر و قرآن باشیم...

مینا 1388/11/19 ساعت 18:10 http://sanskerite.blogfa.com/

سلام سینا جان واقعا عالی بود عوض کن امیدوارم نخوای تا اسفند که باز فین شناسی هست این باشه اینجا

ندای قران 1388/11/23 ساعت 09:57

زنانی که عفت و حیای خود را از دست داده و با دبی حجابی و با تجملات و آرایشهای کاذب و با لباسهای عجیب و غریب و تنک و نازک مد روز خیابانها و بازارها را زینت بخشیده و به رونق هر چه بشتر آنها می افزایند و جوانان را به نظاره و تماشای مفاتن و برجستگیهای اندامهای خود فرا می خوانند و هرزگی را رواج می دهند این گونه زنان و مردان هرزه بدانند که محاسن زنان چیزی جز وهم نیست.

رافعی می نویسد: «همه محاسن و زیباییهای زن گونهای از خیالات و تصوراتی است که از حقیقت برخوردار نیستند و آنچه که حقیقت دارد فقط از نقطه نگاه چشم چران است. اگر زن فتانه است فقط برای مردی حقیقت دارد که شدای اوست، و ارگ طبیعت به حرف در می آمد، به مردی که فریفته زنان هرزه شده و همیشه از محاسن و مفاتن و افسون گریهای آنان صحبت می کند، می گفت: خیر، اینها حقیقتی جز دل خوشیها و شهوات تو نیست؛ بلکه زینت زن سراسر مکر و فریب و کشکول تما پیچیدگیها و ناهنجاریهاست؛ زیرا هرچه در نسبت و میزان آرایش و زینت اسراف و مبالغه کرده و تکلف به خرج دهد به همان نسبت به مکر و فریب او افزوده می شود. بنابراین زینت و آرایش صورت و اندام زن در وحشی گری و آشوب و اغواگری مثل ناخن و چنگال و دندان است، البته با این تفاوت که ناخنها و چنگالها و دندانها سلاح وحشی گری و طبع انسان در حال دریدن و است و زینت و آرایش زن سلاحی برای وحشی گریهای غریزه بیداری است که می خواهد بدرد و پاره کند؛ و زنان نباید این مسئله را انکار کنند که زینت اندام او ژاژخایی زیادی است که هرکدام سخنی و پیامی جداگانه برای مردان هرزه دارد.» این گونه عرض اندام بی بند و بار و به دور از فکر آبروی و ننگ بوده، و باعث میشود جوانان خویشتن داری نکرده و در دام فساد گرفتار آیند، بالا رفتن سن ازدواج و تماشای فیلمهای مهیج و شهوت انگیز و دیدن زنان بد حجاب و نیمه عریان در کوچه و خیابان که خود از ارمغانهای زیانبار تمدن غرب بوده بر فشار طبیعی جنسی جوانان افزوده و آتش عریزه آنان را شعله ور کرده و منجر به تضعیف عفت و اخلاق گردیده، چه بسا که تمام ارزشهای اخلاقی و اسلامی و اجتماعی را نادیده می گیرند.

نصیحتی برای خواهرانم چاپ
تاریخ : جمعه 23 بهمن 1388
اینچنین پرده برانداخته ای یعنی چه؟
موی خود بر کمر انداخته ای یعنی چه؟

باورت نیست که زن حجب و حیا می خواهد؟
دامنی پاک چو گل های خدا می خواهد؟

گوهری که صدفش نیست، شود سرگردان
صید گردد به کف و توطئه ی دلالان

بی حجابی هنری نیست، شوی بی فرهنگ
عاقبت بر چمن بی هنران بارد ننگ

عاری از جامه بگوید چه کتابی دارد؟
قامت لخت، قیامت چه جوابی دارد؟

سفره ی تن ز چه روباز نمودی ای زن؟
ز چه تقدیم نمائی به شغال آن دامن؟

چیست آشغال فرنگی به لبت می مالی؟
ز چه تقلید کنی از مدل تو خالی؟

تو مگر حجره زدی ، گوشت فروشی داری؟
ز بنا گوش چه بر رهگذران می کاری؟

ساق پاهای تو حراج چرا گردیده؟
چشم ناپاک ز آرنج فراتر دیده

خشکسالی مگر از پارچه ی مانتو خورده؟
یا که خیاط زبهر کفن خود برده؟

یقه ی مانتو چرا پنجره اش باز آمد؟
مرمر سینه مگر مایل پرواز آمد؟

پاچه ورمال شدی خشت مگر می مالی؟
یا به بازار محبت به پی دلالی؟

اینکه امروز جوانی و کنی بد مستی
ته آزاد رهت هست عذاب و پستی

رخ زیبا که نیازش به گریسکاری نیست
مصرف روژ و گریس عاقبتش بیماریست

گوهری باش ولی در صدف و پوشیده
زرشناس آید و جایت بدهد بر دیده

گُل خلقت، شرف خویش به حراج مده
به گرازی که کمین کرده به تاراج مده

هدفِ خلقتِ سرکاره هوسبازی نیست
به خدا خالق از این بندگی ات راضی نیست

تو مگر سکه ی خواری که به ره افتادی؟
یا مگر کمتر از آن بامیه ی قنادی؟

بامیه، روی بپوشیده ز آفات و مگس
تو چرا لخت شدی در پی شیطان هوس؟

کمکمک پرده دریدن ز تن گل آمد
هدف(شارون و صهیون) به تکامل آمد

آنچه شد بر همگان مایه ی رنج و حیرت
اینکه فرهنگ در این جامعه شد بی غیرت

هر چه ما می کشیم از پوچی فرهنگ آمد
بر سر سرو اصالت ز هوا سنگ آمد

مـحـبــان فــاروق
۹۱۰۹۷

فراخوان 1388/12/01 ساعت 09:15

فراخوان اولین جشنواره عکس موبایل

http://khanejonub.blogsky.com/

هنردوستان هرمزگانی 1388/12/01 ساعت 11:48

کنسرت موسیقی محسن آزاد بخش و حسن اقبالی
زمان: پنجشنبه ۶ اسفند یک سانس ۹ شب

جمعه: ۷ اسفند دو سانس ۷ و ۹:۳۰ شب

مکان: تالار شهید آوینی.

علی قربانی 1388/12/21 ساعت 23:11

به نام خدا
سلام به نخل های سر به فلک کشیده به افتاب به نهر های همیشه جاری از دل کوه و سلام به مردم سخت کوش فین
من دو سال افتخار خدمت در فین را داشتم حدود سالهای 74 تا76 با دیدن این تصاویر خاطرات ان سالها برام زنده شد هم اکنون در کشور قرقیزستان شهر بیشکک هستم و طبق روال به تدریس مشغولم به همه ی معلمین و دانش اموزان و اولیا ى دبیرستانهای شهید کیوان و فاطمه الزهرا سلام می رسانم
www.alighorbani50@yahoo.com لطفا اشنایان از احوالات خودشون مرا مطلع سازند خداحافط به امید دیدار

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد